اخبار هنری : پس از تاریکی
ماری میگوید: «میدانی، منتظر فرصت بودم که چیزی ازت بپرسم. چرا اسم هتلت را گذاشتی آلفاویل؟»
«هو…م… نمیدانم. شاید رئیس اسمش را گذاشته باشد. این جور هتلها همهشان اسمهای خرکی دارند. یعنی فقط برای مردها و زنهاییاست که میآیند و کارشان را میکنند و میروند. تنها چیزی که لازم داری، یک تختخواب است و یک حمام. تا جایی که ندا بدهد هتل عق، هیچکس برایش تره خرد نمیکند، چرا میپرسی؟»
«آلفاویل اسم یکی از فیلمهای دلخواه من است، از ژان-لوک گدار.»
«هرگز به گوشم نخورده.»
«آره، واقعا قدیمی است. از دههٔ شصت.»
«شاید اسم را از همان برداشته باشند. دفعهٔ بعد که رئیس را ببینم، ازش میپرسم. خُب، حالا این آلفاویل یعنی چه؟»
ماری میگوید:« یک اسم خیالی است از شهری در آیندهٔ نزدیک. یک جایی در راه شیری.»
«آه، علمی-تخیلی. مثل شهر ستارگان؟»
«نه، اصلا شبیه جنگ ستارگان نیست. نه جلوههای ویژه دارد و نه حادثه. بیشتر ادراکی است. سیاه و سفید، پر از گفتگو، آن را در سینماهای هنری نشان میدهند…»
«منظور از ادراکی چیه؟»
«خب، مثلا اگر در آلفاویل گریه کنی، دستگیرت میکنند و در ملأ عام دار میزنند.»
«چرا؟»
«چون در آلفاویل داشتن احساسات عمیق مجاز نیست. پس چیزی مثل عشق هم نیست. نه مخالفتی، نه طنزی. همه کار را طبق فرمولهای قابل محاسبه انجام میدهند.»…
کائورو لحظهای به توضیح ماری فکر میکند. بعد میگوید: «من که چیزی سر درنمیآورم. اما بگو ببینم: در این آلفاویل همخوابگی مجاز است؟»
«آره.»
«همان که نه عشق لازم داشته باشد و نه طنز.»
«درست است.»
کائورو از ته دل میخندد: «خب، فکرش را بکنی، آلفاویل شاید نام کاملی برای هتل عق باشد.»…
Alphaville, 1965
Dir. Jean-Luc Godard
مهدی غبرائی