اخبار هنری: برگمان مرد کله شق و خجالتی است. او تمام عمرش را وقف تئاتر و سینما کرده و آدم احساس میکند او فقط وقتی که کار میکند و هنرپیشههای زن دوروبرش را گرفتهاند، خوشحال است و اینکه در آیندهای نزدیک فیلمی از برگمان نخواهیم دید که زنی در آن حضور نداشته باشد. فکر میکنم او بیشتر درگیر اصل زنانگی است تا فمینیسم. در فیلمهای او، زنها از منشور مذکرانه دیده نمیشوند، بلکه در پرتو مشارکت کلی به آنها نگاه میشود. کاراکترهای زن او بینهایت ظریفند؛ در حالیکه کاراکترهای مردش متعارف و عادی…
پاکی تصاویرش را ببینید. برخی فیلمسازها میگذارند شانسی ناب به تصاویرشان راه پیدا کند: خورشید، رهگذر، دوچرخه… و برخی دیگر دوست دارند بر ذره ذره پرده نظارت کنند. برگمان مانند گروه نخست شروع به کار کرد، سپس راهش را عوض کرد. در فیلمهای اخیر او هیچوقت یک رهگذر تصادفی نمیبینید. توجه شما هیچوقت به واسطه شیئی اضافه در صحنه، حتی پرندهای در باغچه، منحرف نمیشود. هیچچیز روی کرباس وجود ندارد، مگر اینکه برگمان خواسته باشد. برگمان مخالف تصاویر منظرهایست، مانند همهٔ فیلمسازان واقعی…
چهرۀ انسانی؛ هیچکس مانند برگمان آنقدر به آن نزدیک نمیشود. در فیلمهای او چیزی جز دهانهای جنبان و در حال صحبت، گوشهای در حال شنیدن، چشمهایی حاکی از کنجکاوی، گرسنگی و وحشت وجود ندارد.