اخبار هنری :
اینگمار برگمان: وقتی فیلم یک سند نیست، رؤیاست. به این دلیل است که تارکوفسکی از همه بزرگتر است. چه طبیعی در اتاق رؤیاها حرکت میکند. او توضیح نمیدهد. بههرحال، چه چیز را باید توضیح دهد؟ او نظارهگری است که قادر است تصورهای خویش را در محدودترین، و از یک دیدگاه، ارادیترین رسانه به نمایش درآورد. در سراسر عمرم درهای اتاقهایی را کوبیدهام که او چنین طبیعی در آنها میگردد. فقط چند بار موفق شدهام به درون بخزم. اغلبِ تلاشهای آگاهانۀ من با شکست گیجکنندهای پایان یافته است ــ «تخم مار»، «تماس»، «چهره به چهره» و امثال آن.
عباس کیارستمی: آندری تارکوفسکی به چشم من فیلمسازی اهل شوروی نبود، فیلمسازی بود اهل سیارهای دیگر به نام سینما.
الکساندر ساکوروف: هیچوقت شاگردش نبودم. عاشق شخصیتش بودم. از کف دادنش بزرگترین خسران زندگیم بود. نصف او سن داشتم اما به من به چشم فردی همتراز خویش نگاه میکرد٬ با صمیمیت و اعتمادی که حد نداشت. این برخوردش دست پاچهام میکرد. احساس کسی را داشتم که ستایشی نثارش کردهاند که به هیچ وجه لایقش نیست.
لارس فونتریه: تارکوفسکی… برای من او خداست؛ کسی که زبانی تازه و بدیع برای ذات فیلم ابداع کرده است، آنگونه که زندگی را به مثابه یک بازتاب، به مثابه یک رویا تسخیر میکند.
کارلوس ریگاداس: تارکوفسکی کسی بود که چشمان مرا باز کرد. وقتی آثارش را دیدم فهمیدم که احساس میتواند بلاواسطه از دل صدا و تصویر بیرون بیاید و نیازی به داستانگویی نیست. من با تارکوفسکی چیزی دیدم که از خود واقعیت ساخته شده بود. واقعیت به فرم زیبایی تبدیل شده بود که احساس زیادی برمیانگیخت.
سرگئی پاراجانف: تاركوفسكی بيست سال از من كوچکتر بود ولی او استاد و مربی من است. تاركوفسكی در نخستين فيلمش ــ كودکی ايوان ــ از تصاوير روياها و خاطرات برای نمايش استعاره و كنايه بهره گرفته بود. او در كشف رمز اشارات شاعرانه ياریام كرد. با مطالعه تاركوفسكی من به نوعی تثبيت در خويش دست يافتم.
Andrei Tarkovsky
Born: April 4, 1932
Died: December 29, 1986