اخبار هنری: بیست و چهارساله بودم که فرخ غفاری را در کانون فیلم دیدم. یک فیلم فرانسوی را داشت به تماشاگران معرفی میکرد. وقتی صدایش را شنیدم اورا بهجا آوردم و دریافتم که پیش از آن بارها او را دیدهام یا بهتر است بگویم صدایش را شنیدهام. دشوار است که بگویم او یکی از همسایههایمان بود. نه، او بهکلی آدمی خارج از آن جمع بود، چه از نظر سن و سال و چه از حیث طبقهٔ اجتماعی. بارها و بارها شبها دیروقت او از کنار ما که بچه مدرسهایهای سیزدهچهارده ساله بودیم و زیر نور چراغهای خیابان درس میخواندیم گذشته بود، درحالیکه بیوقفه حرف میزد همراه دوستی همسن خودش، از کنار ما میگذشت و ما هیچچیز از حرفهایش نمیفهمیدیم. حالا میفهمم که آنها احتمالا دربارهٔ رنه کلر یا رنه کلمان حرف میزدند با اصطلاحهای عجیب سینمائی که میپراندند و آمیخته با اصطلاحهای مشترک فارسی بود که از یاد ما میرفت. ساعتی بعد قدمزنان برمیگشتند و دوباره زیر نور یکی از چراغهای خیابان روبروی هم میایستادند و هر کس سعی میکرد دیگری را در آن بحث مجاب کند. ما نمیدانستیم قضیه چیست بعد دوباره توی همان مسیر قدم میزدند و تا ته خیابان میرفتند جائیکه خانهٔ غفاری قرار داشت و آن زمان «صاحب اختیار» گفته میشد. من هنوز هم ارتباط بین غفاری و «صاحب اختیار» را درک نمیکنم. خانهشان بزرگ و مجلل و باابهت بود و به همین دلیل هم نام محلهٔ ما «اختیاریه»بود.
▪️فرخ غفاری (زادهٔ ۷ اسفندِ ۱۳۰۰ – درگذشتهٔ ۲۶ آذرِ ۱۳۸۵) ـــ پدرش حسنعلی غفاری از اعضای وزارت امور خارجه و مادرش معصومه غفاری دختر غلامحسین خان صاحب اختیار بود. غلامحسین خان غفاری، در دوره مشروطه، حاکم تهران بود و در زمان محمدعلی شاه به دنبال آن بود تا اساس مشروطیت را بر هم بزند. او مالک املاک «اختیاریه» در محله دروس نیز بود.
▫️تصویر: بخشی از دیوار کاخ صاحب اختیار.