اخبار هنری:
مسئولیت تماشاگر: قرائت میلان کوندرا از تالستوی ــ نوشتۀ میگلِنا دیکُوا میلانُوا ــ ترجمه صالح نجفی
ــ بسیاری از نویسندگان و متفکران اروپایی موضع تماشاگر تاریخ را برتر از موضع مشارکانِ فعال تاریخ میدانند. چرا که گمان میکنند تنها مشاهدان منفعلاند که میتوانند آزادی و نیروی داوری اخلاقی صحیح خویش را حفظ کنند. در نتیجه، باید گفت مسئولیت تماشاگر دقیقا در همین خلوص دست نخورده ماندۀ داوری جای دارد.
به نظر میرسد لیِو تالستوی هم با پرهیز از عمل و درگیریِ مستقیم در روال خشونت بار تاریخ همدلی دارد. یکی از شخصیتهای اصلیِ «آنا کارنینا»، لِوین، به کشف ایمان میرسد، به ضرورتِ زیستن برای خوبیها. این کشف که در عین سادگی زیبا و چشمگیر است و زندگی لوین را زیر و زبر میکند او را به نتیجۀ دیگری هم میرساند، نتیجهای بمراتب ملموستر و واقعیتر. در صفحههای پایانیِ رمان، لوین در گفتگویی شرکت میکند بر سر رفتار روس های داوطلبی که آمادۀ عزیمت به صربستان میشوند تا برای حمایت از قیام مسلحانۀ مسیحیان ارتودکس در سالهای میانی دهۀ 1870 با قوای امپراتوری عثمانی بجنگند. لوین میگوید در شور و هیجانی که به مردم در این زمینه دست داده سهیم نیست و میل ندارد زندگی خویش را فدای یاری به برادران اسلاوش کند. تالستوی، همنوا با لوین، حاضر نیست در راه آرمان مشترک قوم اسلاو بجنگد. یکی از نامیترین شخصیتهای داستانهای میلان کوندرا، یعنی ترزا در رمان «سبکیِ تحمل نکردنیِ وجود» [که در فارسی به «بار هستی» شهرت یافته]، هنگام ورود به پراگ، کمی پیش از تجاوز نظامی نیروهای شوروی به خاک چکسلواکی در 1968، رمان تالستوی را به دست دارد. میتوان نشان داد هر دو رمان میکوشند انگیزههایی را زیر سوال ببرند که آدمها را به مشارکت فعال در روند تاریخ میکشانند و موانع (روانی و مدنی) ای را روایت کنند که تماشاگران باید بر آنها غلبه کنند تا بتوانند گواه رویدادهای دگرگون شونده در هر دو حوزۀ خصوصی و عمومیِ زندگی باشند. سوال این است: اگر چنانکه در رمان کوندرا میبینیم نابودی کامل سیاست موضع فردِ مُشاهِد را تهدید کند چه بر سر او میآید؟
▫️The Unbearable Lightness of Being (1988) by Philip Kaufman // Anna Karenina by Lev Tolstoj