ـــ پالین کیل یکی از تحسینشدهترین، با اعتماد بهنفسترین و زیرکترین منتقدان دنیای سینما بود؛ زنی که نقدهای جنجالی زیادی نوشت و بر بسیاری از منتقدان، ازجمله راجر ایبرت تاثیر گذاشت. کِیل، وجود خشونت در فیلم را فقط بهشرط هدفمند بودن و پیش بردن داستان جایز میدانست. همچنین او از آثار سینمایی سطحی و تصنعی بیزار بود. در اینجا به ۱۰ فیلمی پرداختهایم که بهعنوان آثاری کلاسیک، مورداحترام بیشتر منتقدان و تماشاگران هستند اما خانم کِیل آنها را نمیپسندد.
۱- ۲۰۰۱: ادیسه فضایی محصول سال ۱۹۶۹
❍ پالین کیل ، «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» را «هدر دادن امکانات و تجهیزات»، بدون داشتن «کمترین درکی از ساختار» دانست. کیل، خط داستانی فیلم را «پرتفصیلترین طرح داستانی کل تاریخ» نامید و اصرار داشت که بااینحال، فیلم هیچ نکته مهمی برای عرضه ندارد. او در ادامه، از کوبریک با عنوان «فیلمساز آماتور» نام برد و اظهار داشت که فقط تماشاگرانی از دیدن «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» لذت میبرند که احمق یا در عالم هپروت باشند. جلوههای ویژه «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» یکی از مواردی بود که این فیلم را بهیادماندنی کرد و کیل هم آن را شایسته تقدیر دانست اما بلافاصله، کوبریک را برای خلق «کاراکترهای نهچندان جذاب» سرزنش کرد و فیلم را «بسیار ناامیدکننده» خواند.
۲- پرتقال کوکی محصول سال ۱۹۷۱
❍ وقتی وجود خشونت در یک فیلم «توجیه منطقی» نداشته باشد، برای پالین کیل قابلدرک نیست؛ او از نمایش بیهدف تجاوز و خشونت در «پرتقال کوکی» منزجر است و درباره کوبریک میگوید: «او تمایل به «هرزهنگاری» دارد و در این زمینه هم بیاستعداد است.» کیل میگوید در این فیلم «خشونت» بهصورت کاملا اغواکنندهای به نمایش درمیآید اما اساسا تهی از معنا و عمق است؛ او ترکیببندیهای حسابشده کوبریک و استفاده از موسیقی کلاسیک را «تکنیکهایی خستهکننده» میداند. تنها ویژگی «پرتقال کوکی» که گویی نظر مثبت کِیل را جلب میکند، بازی مالکوم مکداول در نقش الکس است؛ البته خانم کیل بازی سایر بازیگران را «افتضاح» ارزیابی میکند.
۳- بلید رانر محصول سال ۱۹۸۲
❍ کِیل مجموعه «بلید رانر» را دوست دارد: آنها «غیرمعمول، دوستداشتنی و شاید بیشازحد دقیق» هستند. او ظاهر علمی-تخیلی آیندهگرایانه فیلم را میپسندد اما این تنها ویژگی «بلید رانر» است که کیل دوستش دارد. او میگوید تلاش انجامشده برای ایجاد ظاهر نوآر فیلم، بسیار بیشتر از انرژی صرفشده برای طراحی داستان بوده است. «انگار که ریدلی اسکات و همکارانش تصمیم گرفتهاند که داستان را بیاهمیت تصور کنند.» اینکه چرا در فیلم، آینده و سال ۲۰۱۹ به چنین شکلی ترسیم میشود و هیچ توضیحی درباره منطق این تصویرسازی داده نمیشود، بیش از هر چیز کیل را میآزارد؛ همچنین بازی بهزعم او کسلکننده بازیگران. هریسون فورد و شان یانگ، کیل را تحت تاثیر قرار نمیدهند؛ او نقشآفرینی روتخر هاور را هم «مضحک» توصیف میکند. در آخر، پالین کیل نتیجه میگیرد که همه تمرکز کارگردان معطوف به صحنه نبوده است.
۴- کازابلانکا محصول سال ۱۹۴۳
❍ کِیل درباره فیلم «کازابلانکا» از ادبیات تحقیرآمیزی استفاده نمیکند، اما میگوید محبوبیت فیلم به این دلیل است که تماشاگران پیچوتابهای دراماتیک داستان را با جدیت بررسی نمیکنند. به نظر نمیرسد که حتی کاراکتر ریک (با بازی همفری بوگارت) خانم کیل را تحت تاثیر قرار داده باشد؛ کسی که به عقیده این منتقد امریکایی، فانتزی تمام مردان دنیا درباره «قهرمان عصیانگر» را به تصویر میکشد: «کسی که از مقامات رسمی متنفر است و آنها را به مبارزه میطلبد.» درنهایت، کیل میگوید «کازابلانکا» فیلم خوبی است اما «با یک اثر سینمایی بینقص خیلی فاصله دارد.»
۵- گاو خشمگین محصول سال ۱۹۸۰
❍ کیل، نقشآفرینی دنیرو در صحنههای مربوط به مبارزه در رینگ بوکس را تحسین میکند اما درعینحال، تحول فیزیکی باورنکردنی او و فریادهایش در هنگام درگیری با سایر کاراکترها، این منتقد را تحت تاثیر قرار نمیدهد. کیل میگوید دنیرو بیش از آنکه «بازی» کند، جو را متشنج میکند. همچنین پالین کیل بر این عقیده پافشاری میکند که صحنههای «گاو خشمگین» فاقد زیر متن هستند و این موضوع را نقطهضعف آن میداند. یکی از ویژگیهایی که «گاو خشمگین» را منحصربهفرد میکند، سبک بصری آن است؛ چیزی که برای کیل اهمیتی ندارد: او ساخت فیلم بهصورت سیاهوسفید را عاملی برای از دست رفتن خشونت موجود در ذات داستان میداند.
۶- مهاجمان صندوق گمشده محصول سال ۱۹۸۱
❍ پالین کیل با یک جمله، «مهاجمان صندوقچه گمشده» را نابود میکند: او فیلم را حاصل یک بازاریابی دقیق میداند. کیل در ادامه میگوید که هیچ واقعیتی در فیلم وجود ندارد و همه جزییات آنقدر بهصورت سینمایی دراماتیزه شدهاند که جدی گرفتنشان سخت میشود؛ ایندیانا جونز «نوعی از معصومیت را به تصویر میکشد که بیش از دراماتیک بودن، خندهدار است.» به نظر میرسد که تعدد صحنههای اکشن فیلم، باعث آشفتگی کیل شدهاند؛ او میگوید «هیجان صحنهها آنقدر زیاد است که نمیگذارد نفس بکشید.» همچنین معتقد است که «مهاجمان صندوقچه گمشده»، ازلحاظ بصری زیباست اما میتوانست از این ویژگی بهره بیشتری ببرد اگر بین سکانسهای اکشن فاصله بیشتری گذاشته میشد.
۷- هری کثیف محصول سال ۱۹۷۱
❍ پالین کیل معتقد است که فیلم «هری کثیف» را میتوان نمونهای از آثار سینمایی ساختهشده در ژانر پلیسی- جنایی دانست اما فیلم در ارائه تصویر نیروی پلیس سانفرانسیسکو ناکام میماند و نوعی حمله به لیبرالیسم هم محسوب میشود. بهطورکلی، کیل به «خشونت موجه» موجود در فیلمها اهمیتی نمیدهد؛ او معتقد است که «در کمتر فیلمی از «خشونت» برای رسیدن به «اهداف پسندیده» استفاده شده است.» پالین کیل درنهایت فیلم را غیراخلاقی و «دارای پتانسیلهای فاشیستی» میداند.
۸- سرگیجه محصول سال ۱۹۵۸
❍ کِیل، جزو طرفداران آلفرد هیچکاک نبود؛ او فیلمهای هیچکاک را «غیرحرفهای» ارزیابی میکرد و برای تکنیکهای حرکت دوربین و افکتهایی که این هنرمند بهکار میبرد، اهمیت خاصی قائل نمیشد. با اینکه نقشآفرینی کیم نُواک در «سرگیجه»، ازنظر کیل دوستداشتنی بود، اما بهطورکلی فیلم را «غیرهوشمندانه» خواند. او «درونمایههای هیچکاکی» فیلم را افراطی میدانست و در آنها انعکاسی از افکار یا احساسات نمیدید؛ حتی موسیقی عالی برنارد هرمن برای «سرگیجه» و فیلمبرداری تحسینشده رابرت برکس هم نتوانست دل پالین کیل را به رحم بیاورد.
۹- کنار من بمان محصول سال ۱۹۸۶
❍ فیلم «کنار من بمان» از ساختههای راب راینر است که به خاطر نقشآفرینی چشمگیر بازیگران جوان (بهخصوص ریور فینیکس) و اقتباس موفقش از رمان استیفن کینگ مورد تحسین قرار گرفت؛ علیرغم اینکه اکثر منتقدان به چهار بازیگر جوان برای نمایش بینقص رفاقت آفرین گفتند، پالین کیل روابط آنها در فیلم را نوعی «گروه پشتیبانی» نامید که از «گروه دوستان» فاصلهای قابلتوجه دارد. کیل اصرار دارد که فیلم از نمایش «صمیمیت و نوستالژی اُوردوز میکند.» تنها قسمت فیلم که به نظر میرسد خانم کیل از آن لذت برده باشد، داستانی است که گوردی درباره لارداس میگوید.
۱۰- سوپرمن محصول سال ۱۹۷۸
❍ کیل اعلام کرد که حضور کریستوفر ریو تنها دلیلی است که فیلم «سوپرمن» را تماشایی میکند؛ او فیلم را ناامیدکننده و فرایند ساخت را سهلانگارانه میداند؛ کیل فیلم را بیارزش و بیکیفیت توصیف میکند و معتقد است که نقاط عطف فیلمنامه از منطق خاصی پیروی نمیکنند. او در ادامه به کارگردانی ریچارد رانر حمله میکند و نقطهضعفش را ناتوانی در ایجاد رابطهای مستحکم بین صحنهها میداند: «احتمالا سکانسهای مختلف توسط کارگردانهای متفاوت ساخته و تنظیمات رنگ آنها هم در لابراتوارهایی جداگانه انجام شده است.» این جمله خانم کیل، میتواند هر کارگردانی را نابود کند.
ترجمه سها ذاکری