ـــ بخشی از مقالهٔ «یادداشتهای کامو» از کتاب «علیه تفسیر» ــ ترجمه مجید اخگر
ـــ نویسندگان بزرگ یا شوهرند و یا معشوق. برخی نویسندگان فضائل استوار یک شوهر را به ما عرضه میکنند: قابل اتکا، فهیم، سخی، برازنده. در سوی دیگر نویسندگانی قرار دارند که در آنها قابلیتهای یک معشوق را ستایش میکنیم، قابلیتهایی که از طبیعت و مزاج برمیآیند تا فضیلت اخلاقی. زنها به شکلی عجیب ویژگیهایی چون بیثباتی، خودخواهی، غیرقابل اتکا بودن و خشونت را که در مورد یک شوهر هرگز با آنها کنار نمیآیند در معشوق خود میپذیرند، به شرط آنکه در عوض نوعی هیجان و فوران احساسی شدید را تجربه کنند. به همین سیاق خوانندگان نیز با فهمناپذیری، وسواسی بودن، حقایق دردناک، دروغ یا دستور زبان بد کنار میآیند، اگر در عوض نویسنده امکان چشیدن عواطفی کمیاب و احساساتی خطرناک را در اختیارشان قرار دهد. همانطور که در زندگی وجود شوهر و معشوق هر دو ضروری است، در هنر چنین است. باعث تاسف است که ناگزیر باشیم میان آنها دست به انتخاب بزنیم…